هربار

هربار نزدیک تر از قبل ! هربار محکم تر از قبل ! هربار زیباتر ! هربار دست نیافتنی تر !

همه لحظات بد زندگیشون بعد دعواست و منو تو برعکس همه بهترین لحظاتمون . میدونی چرا ؟ چون موقع دعوا همش توی خیالمون بغل همیم اما برو خودمون نمیاریم تا آشتی میکنیم کل اون باهم بودنه رو بیرون میریزیم . میدونی چرا بعد دعوا محکم تر از قبلیم ؟ چون میفهمیم هیچ دعوایی نمیتونه حتی یه قدم ما رو از هم دور کنه

حالا بعدا بیشتر راجبه خواص دعواهامون مینویسم اما الان میخوام از خودت بگم از خودت توی ذهن من وقتی داشتیم دعوا میکردیم

راستش رو بگم یه جاهایی میخواستم کلتو بکنم اما همون جاهاشم نفسم وصل بود به نفست . اصن میدونی پروتو که عوض کردی داغون شدم داغون.

فقط به این فکر میکنم سال بعد پیش هم تا چه حد دیوانه خواهیم شد ؟ خدا رحم کند

چشماتو ببند . گرمی دستامو تو دستات حس میکنی؟ اروم با انگشتات بازی میکنم . دستمو همراه با دستت بالا میارم و گونه هاتو ناز میکنم اروم سرمو نزدیک میارم . گرمی نفس هامو حس میکنی؟ پیش گوشت زمزمه میکنم : دیدی حست دروغ نمیگفت انگار واقعنی آینده مال ماست .